Picsart_24-02-17_16-19-16-01111
درباره ترمه
خوب است درباره ترمه و تاریخچه آن بیشتر بدانید .
ارتباط با ترمه
با کلیک بروی دکمه زیر با نحوه ارتباط با ترمه بیشتر آشنا شوید.
خدمات ترمه
از طریق دکمه زیر میتوانید خدمات ترمه را ببینید.

چرخه بابا یا چرخه دمینگ یا چرخه شوهارت

چرخه بابا یا چرخه دمینگ یا چرخه شوهارت
  • چرخه بابا یا چرخه دمینگ یا چرخه شوهارت (Shewhart) به انگلیسی (Deming circle) مخفف

((برنامه ر یزی ، انجام ، بررسی ، اقدام )) است .

این چرخه در انگلیسی با نام PDCA شناخته می شود که مخفف کلمات (PLAN-DO-CHECK-ACT) یا

(PLAN-DO-CHECK-ADGUST) می باشد ، این چرخه بیانگر یک فرایند مدیریتی است که در چهار مرحله انجام و دوباره از نو چرخه آغاز می شود .

-از این روش برای کنترل و بهبود مستمر محصولات و فرایند ها استفاده می شود .

اجزای چرخه دمینگ :

  • مرحله اول : (برنامه ریزی) که برای بهبود و رفع مشکلات ، باید فرایند ها و طراحی را فراهم کنید تا به نتایج مطلوب منجر شود .
  • مرحله دوم : (انجام) که طرح خود را به صورت آزمایشی اجرا می کنید . دلیل این امر وضوح و اطلاعات اندک در آغاز کار است . در حقیقت مشخص نیست چه شیوه ای بهترین شیوه کار است .
  • مرحله سوم : (بررسی) که اقدامات انجام شده را بررسی کنیم و نتایج را با آن چیزی که در برنامه بوده است مطابقت می دهیم .
  • مرحله چهارم : (اقدام) که بعد از بررسی ها دیگر می توان دست به بهترین انتخاب از بین روش های موجود زد و اقدام اصلی را صورت داد .

چرخه PDCA  به خصوص برای پیاده سازی طرح های مدیریت کیفیت جامع(  Tatal Quaility Management) یا شش سیگما (six sigma) و برای بهبود کلی فرایند های کسب و کار بسیار کمک کننده است .

استفاده از چرخه دمینگ بسیار آهسته تر از روش های اجرایی آماده ((گانگ هو)) (Gung Ho) است .

چرخه PDCA ممکن است برای مدیریت مسائل ضروری رویکرد مناسبی نباشد . این روش مستلزم پذیرش چشم گیری از سمت اعضای تیم است و در صورتی که سازمان شما به نوآوری های بنیادین نیاز داشته باشد این روش نمی تواند فرصت های زیادی را برای نوآوری ادامه دهد .

چرخه PDCA رویکرد ساده و موثری را برای حل مسائل و مدیریت تغییرات ارائه می دهد . این مدل برای آزمایش سنجش پیشرفت در مقیاس کوچک و قبل از به روزرسانی روال ها و عملیات کار بسیار سودمند تر است .

پیش از اینکه راه حل کامل و بی نقص نهایی پیاده سازی شود هر چقدر که لازم باشد مراحل عمل و بررسی در گام ((اجرا)) چرخه انجام می شوند .

سوالاتی که در مرحله اول (برنامه ریزی) باید از خود بپرسیم :

  • مشکلی که با آن مواجه هستید چیست ؟
  • برای رفع این مشکل به چه منابعی نیاز دارید؟
  • در حال حاضر چه منابعی را میتوانید در اختیار ما قرار دهید ؟
  • چطور میتوانید این مشکل را با منابع موجود در اختیارتان به بهترین نحو حل کنید؟
  • موفقیت از نظر شما چطور به نظر می رسد؟

از نظر تئوری این مرحله هر چقدر زمان بیشتری ببرد باقی مراحل آسان تر می شوند .

از نمونه تغییراتی که ممکن است از طریق کایزن یا PDCA ایجاد شود می توان به استفاده از سیستم های

جدید ، حذف ضایعات یا پیاده سازی تحویل به موقع اشاره کرد و لازم نیست همه تغییرات کوچک یا تدریجی باشند .

افزایش بهره وری و کارایی به دلیل استفاده از چرخه دمینگ باعث افزایش سودآوری کسب و کار و همینطور رضایت مشتری می شود و از مزایای دیگر آن کاهش خطر است . چرخه طوری طراحی شده که خطا ها و اشتباهات را در فرایند شناسایی ، آن ها را تجزیه و تحلیل و پیشرفت ها را آزمایش کند و اگر لازم بود فرایند را تکرار کند .

نکات و بهروش ها برای اجرای PDCA

1-فرایند را تعریف کنید (فرایند در حال بهبود ، مراحل آن و نتایج موردنظر را به وضوح تعریف کنید . )

2-تعیین معیار ها (معیارهایی را برای سنجش موفقیت بهبود فرایند تعریف کنید . )

3-برنامه ریزی و آماده سازی (برنامه ای برای اجرای بهبود فرایند ، شامل هر گونه منابع و زمانبندی لازم را تهیه کنید .)

4-پیاده سازی و مشاهده (بهبود فرایند را اجرا کنید ، مشاهده کنید ، هرگونه تغییر را ثبت کنید و داده ها را برای اندازه گیری تاثیر جمع آوری کنید . )

5-ارزیابی نتایج (نتایج بهبود فرایند را ارزیابی کنید و تنظیمات لازم را انجام دهید . )

6-بهبود مستمر (با استفاده از درس های آموخته شده از هر چرخه برای ایجاد بهبود مستمر ، چرخه دمینگ را به طور مداوم تکرار کنید . )

7-افراد مناسب را درگیر فرهنگ بهبود مستمر کنید (کارمندان و تیم های شایسته را انتخاب کنید و آن ها را مستقیما در روند بهبود مشارکت دهید . )

8-ارتباطات و آموزش(مطمئن شوید که همه ذی نفعان درگیر و از چرخه دمینگ و نقش خود آگاهی کافی دارند . ارائه آموزش و پشتیبانی برای کمک به کارکنان در درک فرایند و نحوه مشارکت دادن . )

9-موفقیت را جشن بگیرید .

نمونه ای از نحوه استفاده از چرخه PDCA در مدیریت موجود می باشد و کمک می کند تا روش انبار کردن و سازماندهی موجودی خودتان را بهینه کنید .

آیا PDCA همان مدیریت کیفیت جامع (TQM) است ؟

TQM که پیش درآمد سیگما می باشد ، فلسفه PDCA را هم شامل می شود اما یک قدم فراتر می رود .

 با TQM شما باید منتظر بمانید تا مشتریان تایید کنند که محصول شما خوب هست یا خیر .

با شش سیگما شما حدس نمی زنید که محصول شما خوب هست یا نه .

کایزن یا PDCA ، بیشتر یک فلسفه برای نحوه سازماندهی محل کار بزرگتر و نحوه مشارکت دادن همکاران است . این دو فلسفه خیلی به منتظر ماندن برای دریافت بازخورد و یا نتایج بررسی مشتریان ارتباط ندارد .

PDCA و TQM کل شرکت را مسئول بهبود مستمر می دانند .

تفاوت بین PDCA و شش سیگما چیست؟

تفاوت بین ODCA و شش سیگما این است که شش سیگما یک اصل مدیریتی فراگیره که دمینگ را به عنوان بخشی از ساختار خود شامل می شود .

PDCA نحوه اجرای شش سیگما را توضیح می دهد ، PDCA یعنی فرایند برنامه ریزی ، انجام ، بررسی و عمل .

شش سیگما آن را روش DMAIC (تعریف ، اندازه گیری ، تجزیه و تحلیل ، بهبود و کنترل ) تعریف می کند .

به گفته والترز ، PDCA مردم محور است در حالی که شش سیگا مبتنی بر فرایند می باشد .

به عنوان مثال ؛ عبارت تعریف در شش سیگما ؛، عنصر انسانی را حذف می کند و عبارت اندازه گیری روی داده ها قرار متمرکز می باشد .

تفاوت بین PDCA و  PDSAچیست؟

PDCA به معنای برنامه ریزی ، انجام ، بررسی و عمل است . اما PDSA مخفف برنامه ، انجام ، مطالعه و عمل می باشد . هر دو مدل های حل مسئله تکراری و چهار مرحله ای هستند که برای بهبود فرایند استفاده می شوند .

تفاوت اصلی این است که PDCA قبل از مدل PDSA توسعه پیدا کرده و دارای مرحله بررسی می باشد .

در این مرحله تیم با بررسی نتایج مورد انتظار با نتایج واقعی تعیین می کند آیا هدفی که قصد دستیابی به آن را داشتند واقعا رخ داده است یا خیر . بنابراین دمینگ برای هر چرخه در فرایند یک بررسی داخلی را انجام می دهد .

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.